نویسنده: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

 

آیین جَین (1) یکی از ادیان آریایی است که در میانه هزاره اول پیش از میلاد از درون آیین هندو شکل گرفت. بنابراین، می‌توان پیدایی این آیین را نتیجه جنبشی اصلاحی در آیین هندو به شمار آورد. برای مطالعه بستر پیدایش این آیین باید وضعیت آیین هندو را در قرن ششم پیش از میلاد بررسی کرد. این زمان تقریباً پایان دوره وده‌یی است؛ یعنی تا این زمان علاوه بر وده‌ها دو شرح و تفسیر آن‌ها، یعنی براهمنه‌ها و اوپه‌ نیشدها نیز به وجود آمده بودند.
پیش‌تر در بحث از آیین هندو اصول اعتقادی و عملی مربوط به این دوره بیان شد. در این زمان، حجیت وده‌ها و تفسیرهای آن‌ها، نظام طبقاتی که برهمنان در رأس آن قرار داشتند و نیز آموزه‌هایی، مانند کرمه و تناسخ جا افتاده بود. بنابراین، یافتن راه نجات از این چرخه سمساره- که همگان در آن گرفتار بودند- امری ضروری به نظر می‌رسید. در این اوضاع فردی از طبقه دوم یعنی کشتریه‌ها قیام می‌کند و با پذیرش برخی از اصول آیین هندو، بخش عمده‌ای از آن را رد می‌کند و راه و روشی ویژه برای رهایی از رنج ابدی ارائه می‌دهد. (2) البته باید توجه داشت که سنت آیین جَین، تاریخی بس طولانی‌تر از آنچه ذکر شد برای خود قائل است. آنان معتقدند شخصیت‌های متعدد دیگری نیز پیش از مهاویره، بنیان‌گذار این آیین، در این سنت آمده‌اند.

زندگی بنیان‌گذار آیین جَین

مطابق سنت جَینی فردی به نام «وَردهامانا»، که بعدها «مهاویره» (3) (قهرمان بزرگ) خوانده شد، در سال 599 پیش از میلاد در خانواده‌ای اشرافی متولد شد. او که فرزند یک راجه یا پادشاه محلی بود، در کودکی و نوجوانی از رفاه کامل برخوردار بود. مهاویره می‌خواست زندگی اشرافی را رها کند و به زهد روی آورد و خود را رها سازد، اما تا زمان حیات والدین- یعنی تا سن سی سالگی- به احترام آنان این اقدام را به تعویق انداخت و سپس، کاخ سلطنتی را رها کرده به گروه راهبان ملحق شد. او ابتدا همه زیورآلات را کنار گذاشته و لباسی ساده پوشید و سپس، برهنه مادرزاد، به ریاضت پرداخت و همه شداید و رنج‌ها را با صبر و متانت تحمل کرد. وی همیشه در مسافرت بود و سرما و گرما را بدون لباس تحمل می‌کرد. او در راه نجات خود بر رعایت دو اصل- که از پیشینیان تعلیم یافته بود- اصرار داشت: یکی اینکه برای نجات روح باید ریاضیت‌های طاقت‌فرسا را تحمل کرد و دیگر آنکه تنها راه تطهیر و تزکیه‌ی نفس قاعده «اهیمسا» (4) یعنی پرهیز از آزار رساندن به حیوانات است.
وی سال‌ها با غذایی اندک که از راه گدایی به دست می‌آورد، زندگی می‌کرد و مواظب بود تا جان‌داری را بی‌جان نکند. ازاین‌رو، همیشه جارویی نرم به همراه داشت تا در مسیر خود حشره‌ای را بی‌جان نکند و آب را نیز با پارچه‌ای صافی می‌کرد تا جانداری را همراه آب فرو نبرد. (5)
ریاضت‌های سخت «مهاویره» دوازده سال به درازا کشید، تا اینکه سرانجام، در سال سیزدهم، درحالی که در فکر فرو رفته بود به «نیروانه» واصل گشت و به درجه کمال رسید. از آن پس، او «جَینَه» به معنای پیروز و فاتح ملقب گشت. وی سپس، به تعلیم مردم پرداخت و مریدانی گرد آورد، تا اینکه در سن هفتاد و دو سالگی از این جهان رهایی یافت. (6)

تعالیم آیین جَین

آیین جَین دارای نظامی اعتقادی و عملی است که برخی از اصول آن با اصول آیین هندو شباهت دارد و پاره‌ای نیز ویژه این آیین است. در این آیین، حجیت و ده‌ها و تفسیرهای آن رد می‌شود و نظام طبقاتی و آیین قربانی پذیرفته نمی‌شود.
اندیشه‌های این آیین عبارت است از:

1. خدا یا موجود متعال

در این آیین، وجود هرگونه موجود متعال یا خدا انکار می‌شود؛ تاجایی که حتی پرستش نیز امری مذموم به شمار می‌آید. در فقره‌ای از متون مقدس آن آمده است:
یک راهب یا راهبه نباید بگوید: «خداوند آسمان! خداوند رعد و توفان! خداوند برق!... خداوند باران آفرین!...».؛ آن‌ها نباید چنین عباراتی به کار برند. اما با آنچه از طریق شناخت طبیعت اشیا می‌دانند، می‌توانند بگویند «در هوا ابر انبوه شده، یا پایین آمده، یا ابر باریده است». (7)
بنابراین، وجود هر خدایی در این آیین انکار می‌شود و در نتیجه، استمداد از عالم بالا و موجودات برتر، امری بی‌معنا و پوج تلقی می‌گردد؛ (8) با این همه، پیروان این آیین خود را ملحد نمی‌دانند و حتی این عنوان را توهین به خود نیز تلقی می‌کنند. (9)

2. جهان

در آیین جَین گفته می‌شود که این جهان همیشه بوده و هرگز خلق نشده است (حادث نبودن جهان). در متون مقدس این آیین آمده است:
کسانی که به استدلال خود فکر می‌کنند که دنیا خلق شده است، حقیقت را نمی‌دانند. (10)

3. مؤسس آیین

پیروان این آیین معتقدند که تاکنون بیست و چهار منجی و راهنما- که «تیر تهکره» (11) خوانده می‌شود- روی زمین آمده‌اند که آخرین آن‌ها «مهاویره» بوده است. (12) در متون مقدس این آیین برای مهاویره مقامی بس عظیم ذکر شده است، به گونه‌ای که گاه به حد الوهیت می‌رسد. او نه تنها معصوم و بی‌گناه است بلکه، دارای علم مطلق و دانش بی‌حدومرز است. وی موجودی ازلی است که از آسمان فرود آمده و سپس تجسم یافته است.
گفته می‌شود پیروان این آیین در مقابل مجسمه «مهاویره» تا حدّ پرستش کرنش می‌کنند و این درحالی است که مهاویره خود، پرستش را منع کرده بود. (13)

4. متون مقدس

متون مقدس آیین جَین مجموعه‌ای از متون است که به دو بخش فرایض و ذخایر تقسیم می‌شود. بخشی اول مربوط به قوانین و دستورهای این آیین است، و بخش دوم سرگذشت‌هایی، ازجمله سرگذشت زندگی مهاویره، را در بردارد. گفته می‌شود قدمت هیچ‌یک از متون این مجموعه جلوتر از دویست سال پس از مهاویره نبوده است. درباره اینکه چه تعداد از این متون اصالت دارند، بین فرقه‌های این آیین اختلاف است. (14)

5. انسان و سرنوشت او

انسان دو بعد مادی (اجیوه) و روحانی (جیوه) دارد که از توأم شدن این دو همه بدبختی‌های او آغاز می‌گردد. انسان برای نجات خود باید تلاش کند که روح محض خود را از ماده جدا سازد. ماده درجاتی دارد که لطیف‌ترین آن «کرمه» است. وقتی روح حرکت می‌کند و عملی انجام می‌دهد، این ماده لطیف (کَرمَه) در روح شکل می‌گیرد و اطراف آن را می‌پوشاند، بر اثر تکرار اعمال ناپسند، این ماده سخت‌تر می‌شود و اگر اعمال بسیار پلید باشد، ممکن است این هاله مادی چنان سخت شود که نجات از آن ممکن نباشد و در نتیجه، انسان برای همیشه به پست‌ترین جا سقوط کند.
انسان در چرخه سمساره و تناسخ گرفتار است و این کرمه است که نوع زندگی پسین او را مشخص می‌کند. نجات نهایی انسان بسته به این است که- در یکی از زندگی‌های خود- این زندان را از بین ببرد و روح خود را آزاد کند تا به نیروانه واصل شود. این امر در صورتی ممکن است که آن لایه مادی به غایت نازک شده باشد؛ از این‌رو، آدمی باید در همه زندگی‌های خود بکوشد تا با انجام اعمال صالح از سختی این لایه بکاهد. (15)

6. راه نجات

پیش‌تر گفته شد که مهاویره در سیر و سلوک خود دو امر را رعایت می‌کرد: یکی ریاضت طاقت‌فرسا، و دیگری قانون «اهیمسا» یا آزار نرساندن به جانداران؛ وی بعدها این دو اصل را به تفصیل بیان کرد و راه را برای راهبانی که در پی آزادی نهایی‌اند، مشخص نمود.
آنان باید پنج اصل را رعایت کنند: (16)
1. سالک طریقت باید مراقبت کامل داشته باشد تا به هیچ جنبنده‌ای آزار نرساند و جان هیچ جانداری را نگیرد. راهبان جَینی به سبب رعایت همین اصل، دهان خود را با پارچه نازکی می‌بندند تا حشره‌ای را ناخواسته فرو نبرند. آنان هنگام راه رفتن و نشستن مواظب‌اند که باعث قتل حشره‌ای نشوند؛ ازهمین روی، همیشه جارویی نرم به همراه دارند. نیز، به سبب همین اصل است که پیروان این آیین به کشاورزی نمی‌پردازند؛ چراکه با شخم زمین حشرات کشته می‌شوند.
2. سالک طریقت باید از هر سخن و عملی که باعث گناه می‌شود، دوری گزیند و از دروغ نیز به شدت بپرهیزد؛
3. رهرو طریقت باید از غصب اموال دیگران بپرهیزد؛
4. سالک باید از هرگونه لذات جنسی پرهیز کند و آن را بر خود حرام بداند؛
5. سالک راه باید به هیچ‌چیز علاقه نداشته باشد و از هر عملی که باعث علاقه می‌شود، بپرهیزد.
این اصل پنجم، که از همه مهم‌تر است درواقع، اخلاق خاص این آیین به شمار می‌آید. گفته می‌شود دراین خصوص، خود مهاویره با کسی هم‌نشینی نمی‌کرد و حتی جواب سلام مردم را نیز نمی‌داد تا مبادا به آنان علاقه پیدا کند. در متون مقدس این آیین آمده است:
راهبی که کسی را دوست ندارد- حتی کسانی که او را دوست دارند- خود را از هر گناه و تنفر خلاص نموده است. با پیروزی بر عشق، تنفر و اعتقادات غلط، او زنجیرهای کرمه را قطع خواهد نمود. (17)
در این آیین فرد سالک به هیچ‌رو، نباید نفس خود را دوست داشته باشد؛ به همین سبب، برای خوار کردن این نفس گدایی حتی در خانه فقیرترین افراد نیز بسیار پسندیده است. (18)
آنچه درباره راه رستگاری گفته شد، دستورهای ویژه راهبان بود. اما، برای توده‌های مردم دستورهای دوازده‌گانه‌ای وضع شده که تا حدّی آسان‌تر است. این دستورها عبارت است از: پرهیز از کشتن عمدی حیوانات، دروغ نگفتن، غصب نکردن، دوری از شهوت‌پرستی، حرص نورزیدن، پرهیز از عمل فتنه‌انگیز و گناه‌آلود، بسنده کردن به حداقل لوازم زندگی، مراقبت از خویش برای نیفتادن در دام گناه و خطا، زمان مشخصی را برای مبارزه با نفس و زهد قرار دادن، همه‌روزه وقت معینی را به مراقبه و تفکر در باطن پرداختن، گاه به سلک راهبان و مرتاضان درآمدن، و صدقه دادن به همه، خاصه به راهبان و مرتاضان. (19)

فرقه‌های آیین جَین

در این آیین دو فرقه اصلی وجود دارد: یکی سفیدجامگان، و دیگر آسمان‌جامگان؛ راهبان فرقه نخست لباس مختصر سفید رنگی می‌پوشند؛ درحالی‌که، راهبان فرقه دوم هیچ‌گونه لباسی نمی‌پوشند و همیشه برهنه مادرزاد هستند. سفیدجامگان در شمال هند، که هوا سردتر از جنوب است، زندگی می‌کنند. سفیدجامگان مجسمه مهاویره را با لباسی سفید می‌پوشانند، ولی فرقه دیگر از این کار اجتناب می‌کنند. به هرحال، هردو گروه لباس را نوعی تعلق به دنیا می‌دانند. از همین روی، فرد برهنه خود را از تعلقات آزاد کرده است.
اختلاف دیگر دو فرقه در مسئله نجات زن است؛ فرقه سفیدجامگان اجازه می‌دهد که زنان راهبه شوند تا در همین زندگی رستگار شوند، حال آنکه فرقه دیگر چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد. (20)
پیروان این آیین تنها در هند زندگی می‌کنند و جمعیت آنان کمتر از دومیلیون نفر است. در واقع، باید گفت این آیین امروزه رو به افول گراییده است.

منابعی برای مطالعه بیشتر

1. شایگان، داریوش، «ادیان و مکتب‌های فلسفی هند»، ج 1، فصل 6.
2. شاله، فیلیپین، «تاریخ مختصر ادیان بزرگ»، فصل 7.
3. اباذری، یوسف، و دیگران، «ادیان جهان باستان»، ج 1، ص 346-373.
4. بی. ناس، جان، «تاریخ جامع ادیان»، فصل 4.
5. هیوم، رابرت. «ادیان زنده جهان»، فصل 3.

پی‌نوشت‌ها:

1- Jain.
2- WR, P, 58.
3- mahavira.
4- Ahimsa.
5- ibib, w. folkert, kendall«Jainism» «in Living Religions».JLR( p.342-343.
6- WRp.60.
7- ر. ک. بی ناس، جان، همان، ص 169.
8- ر. ک. شاله، فیلیسین، همان، ص 109.
9- ر. ک. هیوم، رابرت، همان، ص 76.
10- ر. ک. همان.
11- Tirthankara.
12- ر. ک. بی ناس، جان، همان، ص 173؛ 58 .WR, p.
13- ر. ک. هیوم، رابرت، همان، ص 73-74.
14- ر. ک. همان، ص 75؛ شایگان، داریوش، همان، ج1، ص 187.
15- ر. ک. بی ناس، جان، همان، ص 168.
16- WR, p. 61.
17- هیوم، رابرت، همان، ص 79.
18- ر. ک. همان.
19- ر. ک. بی ناس، جان، همان، ص 172؛ 62-61 .P ، WR.
20- ر. ک. هیوم، رابرت، همان، ص 81-82؛ 62 .WR, p.

منبع مقاله :
سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ (1394)، ادیان زنده جهان (غیر از اسلام)، قم: انتشارات کتاب طه، چاپ اول.